از خدا تا مرجع/ادامه جلسه ده
مصلحانى كه برنامه خود را به خدا نسبت داده اند ، و مصلحانى كه برنامه خود را زاييده افكار خويش معرفى مى كنند ، و چه بسا هر دو گروه نيز دلسوز و خيرخواه باشند . بنابراين نمى توان اين دو صنف مصلح را يكى دانست .ب ـ گروهى ديگر ، به همان انگيزه كه در نظريه پيشين بيان شد ، وحى را نتيجه تجلى حالات روحى پيامبر مى دانند . به ادعاى اينان ، پيامبر به علت ايمان استوارى كه به خدا دارد ، در سايه عبادت بسيار خويش ، به مرتبه اى مى رسد كه يك رشته حقايق عالى را در درون خود مى يابد ، و تصور مى كند كه از جهان غيب بر او القا شده است ، در حاليكه دريافتهاى مزبور مبدء و سرچشمه اى جز نفس او ندارد . صاحبان اين نظريه اظهار مى دارند كه ما در راستگويى پيامبران شك نداريم و معتقديم كه آنان حقيقتاً يك رشته حقايق برين را مشاهده مى كنند ، ولى سخن در منشأ اين حقايق عالى است ، پيامبران تصور مى كنند اين حقايق از عالم بيرون و جهان غيب به آنان القا شده است ، در حاليكه سرچشمه آن همان نفس آنان است(1)اين نظريه ، سخن جديدى نيست ، بلكه ارائه يكى از نظريات دوران جاهليت در باره وحى ، منتها با پوششى جديد است . حاصل اين نظريه آن است كه وحى نتيجه تخيّل پيامبراو و فرو رفتن آنان در خويشتن است ، و آنان از كثرت تفكر درباره خدا و عبادت و انديشه اصلاح بشر ، ناگهان حقايقى را در برابر خود مجسم مى بينند و گمان مى كنند كه از عالم غيب بر آنان القا مى شود ، و اين به نحوى همان تصور عرب جاهلى در باره وحى است كه مى گفتند :ــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سيّد محمّدرشيد رضا ، وحى محمّدى ، ص 66 .أَضْغَاثُ أَحْلاَم (1)يعنى : وحى افكار آشفته اى است كه پيامبر مى بيند .قرآن در آيات ديگر اين نظريه را بشدت رد كرده مى گويد : اينكه پيامبر مدعى ديدن فرشته وحى است راستگوست ، نه قلب او خطا كرده و نه چشمش ، چنانكه مى فرمايد :مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى (2)نيز مى فرمايد :مَا زَاغَ الْبَصَرُ وَمَا طَغَى (3)دل آنچه را كه چشم ديد ، تكذيب نكرد و هرگز ديدگان او لغزش نيافت و خطا نرفت .يعنى واقعاً فرشته وحى را ديد ، هم با ديد ظاهر و هم با ديد باطن .ــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ انبيا/5 .2 ـ نجم/11 .3 ـ نجم/17 .قبل ... فهرست ... بعد
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۴/۰۴/۱۳ ساعت ۸:۱۰ ق.ظ توسط یاسین عباسی
|